براي او كه دوستش دارم ...

عاشقانه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان


امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 76
بازدید کل : 69302
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1


متن ترانه هاي داريوش

آهنگ ديوار

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
هنگامه حیرانی است خود را به كه بسپاریم
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما
یك عمر نمی‌دیدم در خویش چه‌ها داریم
دردا كه هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌بریم ابریــم و نمی‌باریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند كه بیدارید گفتیم كه بیداریم
دوران شكوه باد از خاطرمان رفته‌است
امروز كه سد بسته‌است خشكیده و بی‌باریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما
یك عمر نمی‌دیدم در خویش چه‌ها داریم
دردا كه هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌بریم ابریــم و نمی‌باریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند كه بیدارید گفتیم كه بیداریم
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم
هنگامه حیرانی است خود را به كه بسپاریم
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم

دوستان برای بقیه آلبوم های داریوش به ادامه مطلب مراجعه كنید


ادامه مطلب
نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آهنگ : مرگ شب

برای من که در بندم چه اندوه آوری ای تن
فراز وحشت داری
فرود خنجری ای تن
غم آزادگی دارم
به تن دلبستگی تا کی؟
به من بخشیده دلسنگی
شکستنهای پی در پی
در این غوغای مردم کش
در این شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولی از مرگ شب گفتن
چرا تن زنده و عاشق
کنار مرگ فرسودن
چرا دلتنگ آزادی
گرفتار قفس بودن
قفس بشکن که بیزارم از آب و دانه در زندان
خوشا پرواز ما حتی به باغ خشک بی باران
در این غوغای مردم کش
در این شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولی از مرگ شب گفتن
در آوار شب و دشنه
چکد از قلب من خونآب
که میبینم من عاشق
چه ماری خفته در محراب
خوشا از بند تن رستن پی آزادی انسان
نمیترسم من از بخشش که اینک سر که اینک جان
در این غوغای مردم کش
در این شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولی از مرگ شب گفتن
اگر پیرم اگر برنا
اگر برنای دلپیرم
به راه خیل جان بر کف که میمیرند، میمیرم
اگر سرخورده از خویشم من مغرور دشمن شاد
برای فتح شهر خون
تو را کم دارم ای فریاد
در این غوغای مردم کش
در این شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن
ولی از مرگ شب گفتن
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم

دوستان برای بقیه آلبوم های داریوش به "ادامه مطلب" مراجعه كنید


ادامه مطلب
نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

ترانه هاي داريوش

» آهنگ : کودکی ها هاتف


حکم جریمه نماز نیمه
گالش نمدار چتر کجاوه
لقمهء ناشتا موندهء دیشب
لذت نذری ماه مبارک
آخ که چه روزگاری بود گذشته های کودکی
ترس فلک شدن واسه خنده های قایمکی

گولهء برفی جمعهء تبدار
ولو تو کوچه موشک کاغذی
نبش سر پیچ ماته خیابون
وایساده هر روز لباس قرمزی
بره های بریده سر کنار جوی آب شاه
تعزیه های دیدنی تر گریه های گاهگاه

آخ که چه روزگاری بود گذشته های کودکی
ترس فلک شدن واسه خنده های قایمکی

سکهء براق ماهی مرده
گردوی پوچ تلخ دم عید
آب تنی من تو حوضک سبز
حرص و کلنجار با جدول ضرب
آخ که چه روزگاری بود گذشته های کودکی
ترس فلک شدن واسه خنده های قایمکی

اذون مغرب نوای قرآن
کوچهء تاریک وحشت هر آن
نحسی سیزده مشغول بازی
ایوونه خالی ترانه سازی
دود سیاه حموم بازار
نالهء جارو تو محل صبح ساعت چهار
آخ که چه روزگاری بود گذشته های کودکی
ترس فلک شدن واسه خنده های قایمکی

باغ آینه با طعنه و سنه
خواب و بختک گذشته های منه

دوستان گرامی برای دیدن بقیه متن ترانه ها به "ادامه مطلب" مراجعه نمایید.


ادامه مطلب
نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

متن ترانه هاي داريوش

آهنگ : داد از اين دل

دو زلفونت بود تار ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم
تو كه با مو یر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم
چرا هر نبمه شو آیی به خوابم
فلك در قصد آزارم چرایی
گلم گر نیستی خارم چرایی
تو كه باری ز دوشم بر نداری
میونه بار سر بارم چرایی
تو كه نوشم نهی نیشم چرایی
تو كه یارم نهی پیشم چرایی
تو كه مرحم نهی زخم دلم را
نمك پاش دل ریشم چرایی
نمك پاش دل ریشم چرایی
خدایا داد از این دل داد از این دل
كه یكدم مو نگشتم شاد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند
بگویم صد هزاران داد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند
بگویم صد هزاران داد از این دل
دلم دور است و احوالش ندونم
كسی خواهد كه پیغامش رسونم
خداوندا ز مرگم مهلتی ده
كه دیداری به دیدارش رسونم
خداوندا ز مرگم مهلتی ده
كه دیداری به دیدارش رسونم
اگه دردم یكی بودی چه بودی
اگه غم اندكی بودی چه بودی
ببالینم حبیبی یا طبیبی
از این هر دو یكی بودی چه بودی
ندونم لخت و عریونم كه كرده
كدوم جلاد بی جونم كه كرده
بده خنجر كه تا سینه كنم چاك
ببینم عشق تو با مو چه كرده
بده خنجر كه تا سینه كم چاك
ببینم عشق تو با مو چه كرده

دوستان عزیز برای دیدن بقیه متنها به "ادامه مطلب" مراجعه كنین


ادامه مطلب
نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه خوش خیال است ... فاصله را میگویم ...! به خیالش تو را از من دور کرده است ؟ ولی نمیداند که جای تو امن است... اینجا !!! میان قلبم ...... تلفن تماس : 09158863593 bfirozeh@yahoo.com zex_persia@yahoo.com mosafer_tanha998@yahoo.com نظر یادتون نره !!!

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب


© All Rights Reserved to asheghaneh73.http://asheghaneh73.loxblog.com/ | Template By: